سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مسلمان، برادرِ مسلمان است، به او خیانت نمی کند، او را وا نمی گذارد، بر او خرده نمی گیرد، او رامحروم نمی سازد و غیبتش را نمی کند . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]

yilmazbey

بنشین، مرو، چه غم که شب از نیمه رفته است

بگذار تا سپیده بخندد به روی ما

بنشین، ببین که دختر خورشید "صبحگاه"

حسرت خورد ز روشنی آرزوی ما

***

بنشین، مرو، هنوز به کامت ندیده ایم

بنشین، مرو، هنوز کلامی نگفته ایم

بنشین، مرو، چه غم که شب از نیمه رفته است

بنشین، که با خیال تو شب ها نخفته ایم

***

بنشین، مرو، که در دل شب، در پناه ماه

خوش تر ز حرف عشق و سکوت و نگاه نیست

بنشین و جاودانه به آزار من مکوش

یکدم کنار دوست نشستن گناه نیست

***

بنشین، مرو، حکایت "وقت دگر" مگوی

شاید نماند فرصت دیدار دیگری

آخر، تو نیز با منت از عشق گفتگوست

غیر از ملال و رنج از این در چه می بری؟

***

بنشین، مرو، صفای تمنای من ببین

امشب، چراغ عشق در این خانه روشن است

جان مرا به ظلمت هجران خود مسوز

بنشین، مرو، مرو که نه هنگام رفتن است!...

***

اینک، تو رفته ای و من از راه های دور

می بینمت به بستر خود برده ای پناه!

می بینمت - نخفته - بر آن پرنیان سرد

می بینمت نهفته نگاه از نگاه ماه

***

درمانده ای به ظلمت اندیشه های تلخ

خواب از تو در گریز و تو از خواب در گریز

یاد منت نشسته برابر - پریده رنگ -

با خویشتن - به خلوت دل - می کنی ستیز

 

از عذاب رفتن تو

می سوزم تو اوج غربت

واسه ی بودن با تو

ندارم یه لحظه فرصت

اینجا اشکه تو چشام

به کسی نشون ندادم

اگه بشکنه غرورم

خم به ابروم نمی آرم

وقتی نیستی هر چی غصص تو صدامه

وقتی نیستی هر چی اشکه تو چشامه

از وقتی رفتی دارم هر ثانیه از غصه ی رفتنت می سوزم

کاشکی بودی و می دیدی که چی آوردی به روزم

حالا عکست تنها یادگاره از تو

خاطراتت تنها باقی مونده از تو

وقتی نیستی یاد تو هر نفس آتیش میزنه به این وجودم

کاش از اول نمی دونستی من عاشق تو بودم

از عذاب رفتن تو

می سوزم تو اوج غربت

واسه ی بودن با تو

ندارم یه لحظه فرصت

اینجا اشکه تو چشام

به کسی نشون ندادم

اگه بشکنه غرورم

خم به ابروم نمی آرم

وقتی نیستی هر چی غصص تو صدامه

وقتی نیستی هر چی اشکه تو چشامه

از وقتی رفتی دارم هر ثانیه از غصه ی رفتنت می سوزم

کاشکی بودی و می دیدی که چی آوردی به روزم

حالا عکست تنها یادگاره از تو

خاطراتت تنها باقی مونده از تو

وقتی نیستی یاد تو هر نفس آتیش میزنه به این وجودم

کاش از اول نمی دونستی من عاشق تو بودم

عشق مثل آب میمونه.....که میتونی توی دستت قایمش کنی..آخرش یه روز دستت رو باز میکنی میبینی نیست... قطره قطره چکیده بی انکه بفهمی.. اما دستت پر از خاطره است بچه ها شوخی شوخی به گنجشک‌ها سنگ میزنند و آنها جدی جدی میمیرند... آدمها شوخی شوخی زخم میزنند و قلبها جدی جدی میشکنند... و تو شوخی شوخی لبخند میزنی و من جدی جدی عاشق میشوم

 

 

 

 

اجازه هست خیال کنم تا آخرش مال منی؟ خیال کنم دل منو با رفتنت نمی شکنی ؟ اجازه هست خیال کنم بازم می آی می بینمت ؟ با اون چشمای مهربون دوباره چشمک می زنی؟ طپش طپش با چشمکت غزل بگم برای تو با اتکا به عشق تو تو زندگی برم جلو؟

 




sonmez ::: شنبه 85/12/19::: ساعت 6:41 عصر

دیگران را ببخش نه به این خاطرآنکه آنها لیاقت بخشش تو را دارند بلکه به این خاطر توکه لیاقت داری آرامش داشته باشی

روزی که چشمان تو به «دوستت دارم» های بی دریغ من نخندد، و من بی هراس از اینکه چهره خیال انگیز تو لحظه ای اندوهناک شود، واژه افسرده «دوستت دارم» را طراوت بخشم روز به گوش رسیدن زمزمه چلچله های شاعر است که در قفس شیشه ای شادی های کودکانه آسمان گرفتاری خود را افسوس می خورند

اگر نمی توانی شاه راه باشی ، کوره راه باش اگر نمی توانی خورشید باشی ، ستاره باش با بردن و باختن ، اندازه ات نمی گیرند هر آنچه که هستی، بهترین باش (داگلاس مالوچ)

 سوگند به کتابهایی که در قفسه ی کهنه ی کتابخانه ام به من نگاه می کند سوگند به آخرین برگی که از شاخه ی درخت انجیر بر زمین می افتد سوگند به واژه هایی که کبوتر وار به سوی تو پر می کشند به مرغ های آسمان نیم نگاهی هم نمی اندازم و جواب سلام آهوان منتظر را نمی دهم به شرطی که تو در کنارم باشی

 زمانی می اندیشم که تو را دوست دارم........ زمانی رنج بردم که شاید مرا دوست نداشته باشی.......... زمانی احساس می کنم که مرا دوست می داری............در این هنگام است که خود را خوشبخت حس می کنم!زمانی که در برابر تو هستم فکر می کنم تو برایم بی تفاوتی! و اما همینکه از تو دور میشوم غم تنهایی بر من غلبه میکنه! و زمانی احساس می کنم تمام وجودم در تو خلاصه می شود

 




sonmez ::: شنبه 85/12/19::: ساعت 12:20 عصر

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 0


بازدید دیروز: 0


کل بازدید :2455
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
sonmez
هیچ
 
>>لینک دوستان<<


 
>>لوگوی دوستان<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<